معنی ترشیش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ترشیش. [ت َ] (اِ) یک نوع سنگ قیمتی. (ناظم الاطباء).

ترشیش. [ت ُ] (اِخ) یاقوت آرد: ناحیه ای از اعمال نیشابور است که اکنون در دست ملاحده قرار دارد، و آنرادر ماده ٔ طرثیث یاد کرده ام. (معجم البلدان). ترشیز. (قاموس الاعلام ترکی). رجوع به طریثیث و ترشیز شود.

ترشیش. [ت َ] (اِخ) در بعضی از کتب و اشعار عرب، این نام به شهر تونس داده شده است. (از قاموس الاعلام ترکی). نام شهر تونس است در افریقا. ابوالحسن بن رشیق گوید نام شهر تونس است در رمیتا. (از معجم البلدان). رجوع به تونس شود.

ترشیش. [ت َ] (اِخ) (زمین سنگلاخ) اول: در کتاب مقدس مذکور است که کشتیهای سلیمان و حیرام هر سه سال یک بار بمکانی که ترشیش نام داشت و در ساحل شرقی افریقا یا در بندر جنوبی آسیا واقع بوده می آمدند و از آنجا طلا و نقره و عاج و میمونها و طاوس ها را می آوردند. (اول پادشاهان 10:22 و دوم تواریخ 9:21). و چون سه سال برای رفتن و آمدن کشتیها لازم بود می توان گفت که احتمال میرود که ترشیش از زمین یهودا دور بوده و یا این که کشتیها بعد ازرسیدن بدانجا، بجای دیگر رفته بعد از اتمام شغل به ترشیش می آمدند. و لفظ ترشیش نیز دلالت بر شهر و بندر معروف می نمود که در جنوب اسپانیا واقع بود، و هم اسم نهری است. خلاصه در وجه تسمیه ٔ آن آراء مختلف است و ترجمه ٔ هفتگانه ٔ آن را فرطجنّه نامیده است... وقایعی که در کتاب مقدس درباره ٔ ترشیش مذکور است یکی این است که یونس پیغمبر بدانجا وارد می شد و بسیاری از اوقات باد شرقی به آن دریا وزیده کشتیهای ترشیشا را که دارای امتعه ٔ نفیسه و گرانبها بود در امواج آبهای دریای روم در هم می شکست. (کتاب مزامیر 48:7، کتاب حزقیال 27:26) و ترشیش را معادن زیاد از قبیل نقره و آهن و حلبی و قلع بسیار بوده. (کتاب حزقیال 27:12). و نویسندگان قدیم در خصوص دولت و مکنت ترشیش گفتگوها بسیار نموده اند، چنانکه گویند در زمان سلطنت رومیان چهل هزار کس معدنچی داشته و بیست وپنجهزار درهم به رومانیان میدادند و چون از جغرافیای آن زمان اطلاعی نداریم نمی توانیم در میان این دو قول ذیل ربط دهیم زیرا دراول پادشاهان (22:48) می گوید یهوشافاط کشتیهای ترشیش را در بحر قلزم ساخت تا به اوفر روند، و در دوم تواریخ (2:36) می گوید که آن کشتیها ساخته شدند تا به ترشیش روند، و بهیچوجه ذکر اوفر را نمی نماید. (مقابل اول پادشاهان 9:28 و دوم تواریخ 9:21). لهذا تأویلات زیاد نموده اند بلکه در میان دو قول فوق ربط و علاقه دهند، منجمله می گویند کشتیهای ترشیش یعنی کشتیهای بزرگ... دوم: یعنی قلعه و او مردی از بن یامینیان بوده. (اول تواریخ 7:1). سوم: یکی از رؤسای هفتگانه ٔ فارس و مادی. (کتاب استر 1:14) (از قاموس کتاب مقدس).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر