معنی ترکیده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

شکافته شده، منفجر شده. [خوانش: (تَ رَ دِ) (ص مف.)]

فرهنگ عمید

ترک‌خورده، شکافته‌شده،

مترادف و متضاد زبان فارسی

ترک‌خورده، شکافته، منفجر

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) تراک خورده شکافته شده، منفجرشده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر