معنی تساوی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تساوی. [ت َ] (ع مص) همدیگر مانند شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تماثل. (متن اللغه) (آنندراج) (اقرب الموارد). || مستوی و برابر گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برابر شدن دو چیز. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع بمساوات شود.
- تساوی الطرفین، برابر شدن دو طرف. (غیاث اللغات) (آنندراج).

فرهنگ معین

(تَ) [ع.] (مص ل.) برابر شدن با هم.

فرهنگ عمید

با هم برابر شدن، همانند شدن،
برابری،

حل جدول

شباهت، یکسانی، برابری، مساوات، قیاس

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

همچندی، برابری

کلمات بیگانه به فارسی

برابری

مترادف و متضاد زبان فارسی

برابری، تعادل، مساوات، مساوقت، هم‌سنگی،
(متضاد) نابرابری، هموزنی، برابر بودن، برابر شدن

فرهنگ فارسی هوشیار

برابر گردیدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر