معنی تسبیح گفتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تسبیح گفتن. [ت َ گ ُ ت َ] (مص مرکب) تأویب. عبادت خدا. نام خدا را به پاکی بر زبان آوردن:
یارب بدست او که قمر زد دو نیم شد
تسبیح گفت در کف میمون او حصا.
سعدی.
و رجوع به تسبیح و دیگر ترکیبات آن شود.

فرهنگ معین

(~. گُ تَ) [ع - فا.] (مص م.) نیایش خدای را کردن.

حل جدول

ذکر کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

نیاییدن نیایش خدای کردن ذکر خدای کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر