معنی تشنه جگر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تشنه جگر. [ت ِ ن َ / ن ِ ج ِ گ َ] (ص مرکب) کنایه از اشتیاق باشد. (برهان). کسی که اشتیاق چیزی را داشته باشد. (ناظم الاطباء). تشنه دل. کنایه از مشتاق است. (انجمن آرا):
تشنه جگر و غریق آبیم
شب کور و ندیم آفتابیم.
نظامی.
ای که از آب عقیق تو فلک سرسبز است
نیست انصاف بر این تشنه جگر خندیدن.
صائب (از آنندراج).
صبر کن بر نفس گرم خود ای تشنه جگر
که چو دل آب شود، چشمه ٔ حیوان گردد.
صائب (ایضاً).

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) تشنه عطشان، مشتاق آرزومند.

پیشنهادات کاربران

مشتاق

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر