معنی تشک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تشک. [ت َ] (اِ) طسق معرب تشک فارسی است و معنی آن وظیفه ای است که بر اصناف زروع نهند بر هر جریبی و آن را به فارسی تشک گویند، یعنی اجرت. (مفاتیح خوارزمی). و رجوع به طسق شود.

تشک. [ت ُ ش َ] (اِ) دوشک و نهالی وبستر و فراش. (ناظم الاطباء). و رجوع به توشک شود.

فرهنگ معین

(تُ شَ) (اِ.) زیرانداز، بستر، رختخواب.

فرهنگ عمید

زیرانداز آکنده از پشم یا پنبه که روی تخت‌خواب یا زمین می‌اندازند و بر آن می‌نشینند یا می‌خوابند، بستر،

حل جدول

زیرانداز خواب

زیر انداز خواب، نهالین

نهالین

مترادف و متضاد زبان فارسی

بستر، خوابگه، رختخواب، زیرانداز، نهالی

گویش مازندرانی

جوانه، گره درختان

گاو نر جوان که هنوز برای کار شخم زدن آماده نشده باشد

آدم فرز، پرکار و سحرخیز

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) زیر اندازی که از پشم یا پنبه آکنده است و آنرا روی زمین یا روی تختخواب اندازند و بر آن دراز کشند و بخوابند نهالی بستر.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری