معنی تصرف کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
تصرف کردن. [ت َ ص َرْ رُ ک َ دَ] (مص مرکب) مالک شدن و دخالت کردن. (ناظم الاطباء). اکتساب. (تاج المصادر بیهقی). به تملک درآوردن.
استملاک
تصاحب کردن، مالک شدن، تسخیر کردن، صاحب شدن، متملک شدن
بهچنگ آوردن، تصاحب کردن، مالک شدن، اشغال کردن، تسخیر کردن، مسخر کردن، گرفتن، متصرف شدن، صاحب شدن، متملک شدن
(مصدر) مالک شدنبدست آوردن. ، چیزی را بمیل خود تغییر دادن.