جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی تصنعی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تصنعی. [ت َ ص َن ْ ن ُ] (ص نسبی) ساختگی. (یادداشت مرحوم دهخدا). خلاف حقیقی. و رجوع به تصنع شود.

فرهنگ معین

(تَ صَ نُّ) [ع.] (ص نسب.) ساختگی، مصنوعی.

حل جدول

ساختگی و غیرواقعی

ساختگی، مصنوعی

ساختگی، غیرواقعی، مصنوعی

مترادف و متضاد زبان فارسی

ساختگی، مصنوعی،
(متضاد) واقعی، حقیقی

فرهنگ فارسی هوشیار

ساختگی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
تصنعی: تصنعی. [ت َ ص َن ْ ن ُ] (ص نسبی) ساختگی. (یادداشت مرحوم دهخدا). خلاف حقیقی. و رجوع به تصنع شود. تصنعی: (تَ صَ نُّ) [ع.] (ص نسب.) ساختگی، مصنوعی. تصنعی: ساختگی و غیرواقعی تصنعی: ساختگی، مصنوعی تصنعی: ساختگی، غیرواقعی، مصنوعی تصنعی: ساختگی، مصنوعی، (متضاد) واقعی، حقیقی تصنعی: ساختگی