معنی تطهیر کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تطهیر کردن. [ت َ ک َ دَ] (مص مرکب) پاک کردن. شستن. || ختنه کردن: مثال داد تا کوشک کهن محمودی زاولی بیاراستند تا از امیران، فرزندان چند تن تطهیر کنند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 366). و رجوع به تطهیر شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

طاهر کردن، نجاست‌زدایی کردن، طهارت گرفتن، پاک کردن، غسل کردن، حلال کردن، ختنه کردن، گناه‌زدایی کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) پاک کردنپاکیزه ساختن شستن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر