معنی تغییر دادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تغییر دادن. [ت َغ ْ دَ] (مص مرکب) گردانیدن. از حالی به حالی دیگر برگردانیدن. دگرگون ساختن:
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را.
حافظ.
چشم شوخش را از این پس فتنه میخوانیم ما
هرکه بر بیمار شد تغییر نامش میدهند.
تأثیر (از آنندراج).
و رجوع به تغییر و دیگر ترکیبهای آن شود

مترادف و متضاد زبان فارسی

دگرگون ساختن، متحول کردن، متفاوت ساختن، عوض کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) دیگرگون ساختن از حالی بحال دیگر در آوردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر