معنی تفتان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
تفتان. [ت َ] (ص، اِ) آنچه ازآفتاب یا آتش گرم شده باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). هر چیز گرم شده از آفتاب یا آتش. (ناظم الاطباء). || و قسمی از نان که آنرا به هندی پراتها گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج) (از ناظم الاطباء).
تفتان. [ت َ] (اِخ) نام کوهی آتشفشانی به مکران که هم امروز دائماً ابخره و گاهی مواد سوزان از آن خارج میشود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
(ص.) هر چیز گرم شده از آفتاب یا آتش، (اِ.) قسمی از نان، تافتون. [خوانش: (تَ)]
گرم، داغ،
هرچه از آفتاب یا آتش گرم و داغ شده باشد،
(اسم) = تافتون
آتشفشانی در جنوب شرقی ایران
قله آتشفشانی جنوب شرقی ایران
هر چیز گرم شده از آفتاب یا از آتش گرم داغ، (اسم) قسمی از نان تافتون.