معنی تقلب کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تقلب کردن. [ت َ ق َل ْ ل ُ ک َ دَ] (مص مرکب) دورویی کردن. و نادرستی کردن و خیانت نمودن. (ناظم الاطباء).
حل جدول
جعل
مترادف و متضاد زبان فارسی
حقه زدن، دغلی کردن، دغلبازی کردن، نیرنگ ورزیدن، نادرستی کردن
فرهنگ فارسی هوشیار
نادرستی کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.