معنی تقید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
تقید. [ت َ ق َی ْ ی ُ] (ع مص) خویشتن را بند کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار) (مجمل اللغه) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تقیید. (اقرب الموارد). بند شدن و به چیزی مقید شدن. (آنندراج).
(تَ قَ یُّ) [ع.] (مص ل.) پابند چیزی شدن.
خود را پابند به امری کردن، پایبند،
[قدیمی] دربند بودن، در زندان بودن،
پایبندی، تعهد
پابستگی
پایبندی، تعهد، پابند شدن، مقید بودن،
(متضاد) رها شدن
مقید بودن
تَقَیُّد، مُقَیَّد شدن و بودن، پیبند بامری شدن یا بودن، قید داشتن،