معنی تمایل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تمایل. [ت َ ی ُ] (ع مص) پیچ پیچان رفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). میل و کجی و کج شدگی در رفتار. (ناظم الاطباء). تبختر در راه رفتن. (از اقرب الموارد). || چسبیدن. (زوزنی، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || تفاتن و تحارب میان قوم. (از اقرب الموارد). || میل کردن. (آنندراج). رجوع به میل شود.

فرهنگ معین

اظهار میل و رغبت کردن، به سوی چیزی کج شدن، (اِمص.) گرایش، میل، عاطفه، احساس. [خوانش: (تَ یُ) [ع.] (مص ل.)]

فرهنگ عمید

اظهار میل‌ورغبت ‌کردن،
به طرفی یا به چیزی مایل شدن، به یک‌سو کج شدن،

حل جدول

گرایش، میل

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

گرایش، دلبستگی

کلمات بیگانه به فارسی

گرایش

مترادف و متضاد زبان فارسی

آرزو، تعشق، توجه، خواهش، دلبستگی، رغبت، علاقه، علقه، عنایت، گرایش، میل، هوس،
(متضاد) تنفر، گراییدن، متمایل‌شدن، میل کردن، خمیدگی، احساس، عاطفه

فرهنگ فارسی هوشیار

تبختر در راه رفتن، چسبیدن، میل کردن

فرهنگ فارسی آزاد

تَمایُل، (تمیل)، اظهار میل و رغبت کردن (در فارسی)، کج شدن و بیکسو مایل گشتن، تَبَخْتُر در راه رفتن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری