معنی تنابنده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تنابنده. [ت َ ب َ دَ / دِ] (اِمرکب) در تداول مردم، ضعیف ترین و حقیرترین بنده. خرد و کوچک و خوار و زبون. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): خدا هیچ تنابنده ای را محتاج خلق نکند. هیچ تنابنده را خدا به این مرض مبتلا نکند. (یادداشت، ایضاً).

فرهنگ فارسی هوشیار

حقیر ترین بنده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر