معنی تنهاخوار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تنهاخوار. [ت َ خوا / خا] (نف مرکب) تنهاخور. کنود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا):
بداند هرکه باتدبیر باشد
که تنهاخوار، تنهامیر باشد.
نظامی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.