معنی تنها خوردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تنها خوردن. [ت َ خوَرْ / خُرْ دَ] (مص مرکب) تنها خود خوردن و به کسی ندادن:
ولیکن نباید که تنها خوری
ز درویش درمانده یاد آوری.
(بوستان).
رجوع به تنهاخوار و تنها و دیگر ترکیبهای آن شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر