معنی تنوره ٔ تن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تنوره ٔ تن. [ت َ رَ / رِ ی ِ ت َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) تمام بدن جز دو پای و دو دست و گردن و سر. مجموع گشادگی که امعاء و معده و کبد و سپرز و مراره و قلب و ریتین در آن جای دارد. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا): و هر ریش که بر تنوره ٔ تن بود، خاصه اگر بر پهلوها و برشکم بود و رگهای بسیار بدو پیوسته. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی از یادداشت ایضاً). رجوع به تنور و تنوره شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.