معنی توافق کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
توافق کردن. [ت َ ف ُ ک َ دَ] (مص مرکب) موافقت کردن. سازواری کردن. اتفاق کردن در رای. موافق شدن.
مترادف و متضاد زبان فارسی
به توافقرسیدن، سازش کردن، موافقت کردن، سازگارشدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.