معنی توته در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
توته. [تو ت َ / ت ِ] (اِ) گوشت زیادتی باشد که گاه در اندرون پلک چشم و گاهی در بیرون آن برآید و گاه به سرخی و گاه بسیاهی گراید و نرم بود و مانند توت سیاه آویخته باشد و گاه خون از وی روان شود و گاهی نشود. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). و سبب آن خون فاسد سوخته است. (فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به ترجمه ٔ داود ضریر انطاکی و بحر الجواهر و توثه شود.
توته. [تو ت َ / ت ِ] (اِ) طوطی را گویند. (برهان) (فرهنگ جهانگیری) (ناظم الاطباء). توتی. طوطی. توتک. ببغا. بپغا. مرغک دانا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به طوطی شود.
(تُ تَ یا تِ) (اِ.) گوشت زاید پلک چشم، جوش پلک، تراخم.
تراخم
تراخم
نام آلت تناسلی کودکان ذکور
پارس تازی گشته توته زگیل (اسم) گوشت زاید پلک چشم جوش پلک تراخم.