معنی توثیر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
توثیر. [ت َ] (ع مص) نرم کردن بستر و آنچه بدان ماند. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). نرم کردن. (دهار). پایمال ونرم کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
فرهنگ فارسی هوشیار
پایمال کردن با پا نرم کردن، نهالین دوزی، هموار کردن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.