معنی توخالی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

توخالی. (ص مرکب) کاواک. مجوف. اجوف. مقابل توپر، مصمت، رُسْت. بی مغز. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || دروغین. (یادداشت ایضاً).
- تشر توخالی، دعوی بی معنی. تهدیدی بی قدرت انجام آن. توپ خالی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- توپ توخالی، تشر توخالی. تهدید توخالی.
- وعده های توخالی، وعده های دروغین.

فرهنگ معین

آن چه درونش خالی است، پوک. مق تو پُر، (عا.) بی - ارزش، پوچ. [خوانش: [فا - ع.] (ص.)]

حل جدول

مجوف

کاواک

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کاواک

مترادف و متضاد زبان فارسی

پوچ، پوک، مجوف، میان‌تهی،
(متضاد) پر

فرهنگ فارسی هوشیار

بی مغز، دروغین

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر