معنی تودیع کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تودیع کردن. [ت َ تُو ک َ دَ] (مص مرکب) وداع کردن. بدرود کردن یکدیگر را:
ای کف و دست و ساعدو بازو
همه تودیع یکدگر بکنید.
سعدی (گلستان).
رجوع به تودیع شود.
مترادف و متضاد زبان فارسی
خداحافظی کردن، وداع کردن، بدرود گفتن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.