معنی توره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

توره. [رَ / رِ] (اِ) جانوری است که او را شغال گویند. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از شرفنامه ٔ منیری) (از ناظم الاطباء). ابن آوی. (ربنجنی). پهلوی تورک به معنی شغال یا تورک و بلوچی تولاگ و تولاغ و شغال. (حاشیه ٔ برهان چ معین):
تنها من و یک شهر پر از خصم و تو با من
شیری و یکی دشت پر از روبه و توره.
قطران (از فرهنگ رشیدی).
|| بخاو آهنی که بر دست و پای ستور گذارند. (برهان) (ناظم الاطباء). شکال که بر دست اسبان نهند. (شرفنامه ٔ منیری). || به ترکی قاعده و قانون و طرز و روش باشد و نام شریعتی که چنگیزخان از خودوضع کرده بود. (برهان). در ترکی روش و قاعده. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج). در ترکی به معنی رسم و قاعده مطلق و به مجاز شریعتی را گویند که چنگیزخان از خود وضع کرده. (غیاث اللغات). || حالا به معنی حکم شدید پادشاهی مستعمل. (غیاث اللغات). || به هندی کم را گویند که در مقابل بسیار است. (برهان). مأخوذ از هندی کم و اندک و قلیل. (ناظم الاطباء). || خان زادگان خوارزم و اوزبک را که به مقام خانی نرسیده اند توره خوانند و توره بمنزله ٔ میرزائی است که بر اولاد امیرتیمور اطلاق کرده اند. (انجمن آرا) (آنندراج).

توره. [ت َ رِ] (اِ) فرزند عزیز و گرامی را گویند. (برهان) (از شرفنامه ٔ منیری) (ناظم الاطباء). خواه پسر باشد یا دختر. (ناظم الاطباء). در اوستا تئورونه صفت است به معنی جوان و برای بچه ٔ آدمی و جانور بکار رفته و توره (شغال) و توله از همین ریشه است. (حاشیه ٔ برهان چ معین). || محبوب و معشوق. (ناظم الاطباء).

توره. [ت َ وَرْ رُه ْ] (ع مص) نادانستگی و نااستادی کردن در کار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).

توره. [رِ] (اِخ) ژاک گیوم. از سیاستمداران فرانسه (1746-1794 م.) و رئیس مجلس فرانسه بود. تقسیم فرانسه به استانها از پیشنهادهای او بود. وی در شورای انقلاب محکوم بمرگ گردید و بوسیله ٔ گیوتین اعدام شد. (از لاروس).

فرهنگ معین

(تُ رَ) شغال، تورک هم گویند.

فرهنگ عمید

شغال: تنها من و یک شهر پر از خصم و تو با من / شیری و یکی دشت پر از روبه و توره (قطران: رشیدی: توره)،

مترادف و متضاد زبان فارسی

شغال

گویش مازندرانی

برآمدگی یا تورم زیر گلو، نام یکی از گیاهان طبی

توبره – کیسه ی گردن آویز اسب و استر

وسیله ای برای تغییر سرعت و ارتفاع سنگ آسیاب

فرهنگ فارسی هوشیار

نادانستگی نااستادی (اسم) شغال شکال.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری