معنی توریسم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

[فر.] (اِمص.) مسافرت به منظور تفریح و تجارت و بازدید و غیره، گردشگری، ج هانگردی. (فره).

حل جدول

گردشگر

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

گردشگری

کلمات بیگانه به فارسی

گردشگری

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر