معنی تپق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
تپق. [ت ُ پ ُ] (ترکی، اِ) استخوان شتالنگ. (فرهنگ نظام). لفظ مذکور با مصدر زدن (تبق زدن) استعمال میشود. (فرهنگ نظام). رجوع به تبق زدن شود.
(تُ پُ) (اِ.) لغزش ناگهانی زبان هنگام حرف زدن.
لکنت ناگهانی زبان هنگام حرف زدن،
گرفتگی زبان، لکنت زبان
گرفتگی زبان است گویند زبان فلانی تپق زده به جای طفل طلف گفت.
لکنت زبان
گرفتگی زبان است گویند زبان فلانی تپق زده به جای طفل طلف گفت، گرفتگی زبان، لکنت زبان
گرفتگیزبان، زبانگرفتگی، لکنتناگهانی، لکنت آنی، تتهپته
سکندری خوردن، به زمین افتادن هنگام راه رفتن، لکنت زبان...
لکنت ناگهانی زبان هنگام حرف زدن
گرفتگی زبان است گویند زبان فلانی تپق زده به جای طفل طلف گفت.