معنی تکالیف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تکالیف. [ت َ] (ع اِ) ج ِ تکلیف. تکلیف ها و دشواریها و سختی ها و ناهمواریها و آزمایشها. || رسوم. || باج و خراج. (ناظم الاطباء). رجوع به تکلیف شود.

فرهنگ معین

(تَ) [ع.] (اِ.) جِ تکلفه، کارهای سخت، مشقت ها.

فرهنگ عمید

تکلیف

مترادف و متضاد زبان فارسی

وظایف، وظیفه‌ها، تکلیف‌ها، مشق‌ها، تمرینات، تمرین‌ها، بایدها و نبایدها، مشقات، سختی‌ها، مشقت‌ها

فرهنگ فارسی هوشیار

دشواریها و سختیها و آزمایشها

پیشنهادات کاربران

بایسته ها

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر