معنی تکلان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تکلان. [ت ُ] (ع اِ) عجزنمایی و کارسپردگی بر دیگری. اسم است توکل را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اعتماد و توکل. (غیاث اللغات) (آنندراج). اسم است از اتکال بمعنی اعتماد و تفویض. (از اقرب الموارد): و هو المستعان و علیه التکلان. (گلستان). رجوع به اتکال و توکل شود.

فرهنگ معین

(تَ) [ع.] (مص م.) اعتماد کردن.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ اوستامی، پشتیبانی ‎ (مصدر) سپردن کار خود بدیگری تفویض کردن امراعتماد کردن، (اسم) تفویض امر. اعتماد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر