معنی تیراژه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تیراژه. [ژَ / ژِ] (اِ) قوس قزح. (اوبهی) (فرهنگ رشیدی) (برهان) (فرهنگ جهانگیری) (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 529) (ناظم الاطباء). آزفنداک. نوشه. انطلیسون. کمر رستم. کمردون. طوق بهار. قوس قزح. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). توسه. رخش. سریر. سدکیس. قالیچه ٔ فاطمه. کمان رستم. (یادداشت ایضاً). رجوع به تیرازه و ماده ٔ بعد شود.

فرهنگ معین

(ژَ یا ژِ) (اِ.) = تیراژی: رنگین کمان، قوس و قزح.

فرهنگ عمید

رنگین‌کمان

حل جدول

رنگین کمان

رنگین‌کمان

مترادف و متضاد زبان فارسی

رنگین‌کمان، قوس‌وقزح، تیراژی

فرهنگ فارسی هوشیار

تیراژدی (قوس و قزح)

فرهنگ پهلوی

رنگین کمان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر