معنی ثم ء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ثم ء. [ث َ م ْ ءْ] (ع مص) چرب خورانیدن. || شکستن چنانکه سر را. || پلیدی کردن. || ترید و اشکنه کردن نان را. || ثم ء کماه؛ افکندن سماروغ در روغن. || ثم ء لحیه بحنا؛ رنگ کردن ریش بحنا. || ثم ء بما فی البطن، خالی کردن شکم را از فضول.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.