معنی جابر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(بِ) [ع.] (اِفا.) سمتگر، ستمکار.
گردنکش، ستمکار،
[قدیمی] کسی که عضو شکسته را جا میاندازد و معالجه میکند، شکستهبند،
[قدیمی] جبرانکننده،
زورگو
شکسته بند
بیدادگر، جبار، زورگو، ستمگر، ظالم، قهار، شکستهبند،
(متضاد) عادل، دادگر
شکسته بند، ستمکار، ستمگر، گردنکش
جابر، جابر بن عبدالله انصاری از مشاهیر راویان حدیث در شیعه می باشد.
َ