معنی جادویی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(حامص.) سحر، ساحری، (ص.) عجیب، شگفت آور. [خوانش: (جَ بَ) (اِمر.) (عا.)]
[مجاز] شگفتانگیز: چشمان جادویی،
(حاصل مصدر) [قدیمی] ساحری، جادوگری: خمار در سر و دستش به خون مشتاقان / خضیب و نرگس مستش به جادویی مکحول (سعدی۲: ۴۸۰)،
* جادویی کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] سِحر کردن، جادو کردن،
سحرآمیز
سحر ساحری جادوگری، عجیب شگفت آور (جادوییها شگفتیها عجایب) .