معنی جاری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(اِ.) (عا.) دو زن که همسرِ دو برادر باشند.
(ص.) روان، زمانی که در آن هستیم. [خوانش: [ع.]]
نسبت میان زنان دو یا چند برادر با یکدیگر، زنِ برادرشوهر،
روان، رونده، درجریان: آب جاری،
[مجاز] رایج،
٣. کنونی، فعلی: ماه جاری،
روان، سیال
زن برادرشوهر
زن برادر شوهر
روان
روان، ساری، سیال، جریان، عادله، فعلی، رایج، شایع، عادی، متداول، معمول، جاریه
نسبت همسران دو برادر به هم، جاری، در جریان رود، بالا
روان، گذران
هم عاروس، هم عروس