معنی جانشین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
قائم مقام، ولیعهد. [خوانش: (نِ) (ص فا.)]
کسی که بهجای دیگری بنشیند و کارهای او را انجام بدهد،
[قدیمی] خلیفه، قائممقام، ولیعهد،
عوض،
آلترناتیو
اخلاف، نایب مناب
نایب مناب
نائب، بدل، جایگزین، خلیفه، قائم مقام، وارث، ولیعهد
عوض
قائم مقام
وصی
نایبمناب
بدیل
نایب، وصی
بدل، جایگزین، خلف، خلیفه، عوض، قائممقام، نایب، وارث، ولیعهد
ولی، نایب، خلیفه
بدل