معنی جبن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(جُ) [ع.] (اِ.) ترس.
ترسیدن،
ترس، بیم، ضعف قلب،
کمدلی
هراس
باک، بزدلی، بیم، ترس، خوف، رعب، محابا، مهابت، هراس،
(متضاد) شجاعت
هراس خزرک بزدلی (اسم) خرزهره (اسم) ترس کم دلی بد دلی.
جُبْن، ترس- ضعف قلب- ترس از مبادرت به اقدام (ایضاً جُبْن و جُبُن: پنیر)،