معنی جبه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(جُ بِّ) [ع. جبه] (اِ.) جامه گشاد و بلند که بر روی جامه های دیگر پوشند.
[جمع: جبب و جباب] جامۀ گشاد و بلند که روی جامههای دیگر بر تن کنند،
جوشن، دِرع، زره،
(زمینشناسی) دومین لایۀ تشکیلدندۀ زمین، میان پوسته و هسته، گوشته،
* جبهٴ هزارمیخ: [قدیمی، مجاز] آسمان و ستارگان در هنگام شب،
جامه گشاد، لایه میانی زمین
میدان قوی مغناطیسی کره زمین
لایه میانی زمین
جامه گشاد
جامه گشاد، لایه میانی زمین، میدان قوی مغناطیسی کره زمین
جعبه، الونک کوچک
جامه گشاد و بلند که روی جامه های دیگر بتن کنند
جُبَّه، جامه گشاد و بلند که روی جامه های دیگر میپوشند، زِره... (جمع:جُبَب -جِباب)،
وت