معنی جده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(ج دِّ) [ع.] (اِ.) مادربزرگ.

فرهنگ عمید

مادرِ مادر، مادربزرگ،
مادرِ پدر، مادربزرگ،
مادربزرگ پدرومادر،
[مجاز] فاطمۀ زهرا،

حل جدول

شهری در عربستان، مادربزرگ

بزرگترین شهر عربستان

شهری در عربستان، مادر بزرگ

مترادف و متضاد زبان فارسی

آبی‌بی، بی‌بی، مادربزرگ، ننه،
(متضاد) جد، نیا

فرهنگ فارسی هوشیار

مادر پدر، مادر مادر یافتن، درک کردن ساحل دریای مکه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر