جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی جراحت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جِ حَ) [ع.] (اِ.) زخم، خستگی. ج. جراحات.

فرهنگ عمید

زخم،
[قدیمی، مجاز] ناراحتی،

حل جدول

جریحه، زخم

جریحه، زخم، ریش

مترادف و متضاد زبان فارسی

جریحه، ریش، زخم، قرحه، چرک، ریم، صدمه

فرهنگ فارسی هوشیار

خستگی، بریدگی، زخم

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
جراحت: (جِ حَ) [ع.] (اِ.) زخم، خستگی. ج. جراحات. جراحت: زخم، [قدیمی، مجاز] ناراحتی، جراحت: جریحه، زخم جراحت: جریحه، زخم، ریش جراحت: جریحه، ریش، زخم، قرحه، چرک، ریم، صدمه جراحت: خستگی، بریدگی، زخم