معنی جرس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(مص ل.) سخن گفتن، نغمه سرودن، (اِ.) آواز نرم [خوانش: (جَ) (اِ.)]
(جَ رَ) [ع.] (اِ.) زنگ، درای.
زنگ، بهویژه زنگی که بر گردن چهارپایان میبستند،
=چَرَس: کاروان رفت و تو در راه کمینگاه به خواب / وه که بس بیخبر از این همه بانگ جرسی (حافظ: ۹۰۸)،
زنگ
درا
زنگ کاروان
زنگ، درا
جلاجل، درای، زنگ
پایین بمان
آواز نرم وآهسته زنگی که بر گردن چهار پایان می بندند، زنگ
جَرَس، زنگ- زنگ کاروان،