معنی جرقه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ریزه آتش که از زغال یا هیزم در حالِ سوختن به هوا بجهد، برق آنی و کوچک که از اتصال ناگهانی دو سیم برق بوجود می آید. [خوانش: (جِ رَ قِّ) (اِ.)]
ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، شراره، اخگر،
[مجاز] فکری که بهناگهان به ذهن خطور کند،
درخش
اخگر، بارقه، برق، شراره، شرار، شرر، شعله
ریزه آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و بهوا جهد