معنی جزع در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جَ یا جِ) [ع.] (اِ.) مهره اسب یمانی آمیخته از دو رنگ سیاه و سفید.

(جَ زَ) [ع.] (مص ل.) بی تابی کردن، ناشکیبایی کردن.

فرهنگ عمید

سنگی سیاه با خال‌های سفید، زرد، و سرخ که در معدن عقیق پیدا می‌شود، مهرۀ یمانی،
[مجاز] چشم زیبا،

اظهار حزن و دلتنگی، بی‌تابی، ناله‌وزاری، ناشکیبایی،
ناشکیبایی کردن، بی‌تابی کردن،

حل جدول

ناشکیبایی

مترادف و متضاد زبان فارسی

التماس، الحاح، بی‌تابی، بی‌قراری، تضرع، جزوع، زاری، فزع، ناشکیبایی، ناله، ندبه

فرهنگ فارسی هوشیار

فغان و زاری و ناله و اندوه گذرگاه دره، محله قوم گذرگاه دره، محله قوم بیتابی کردن، نا شکیبائی بیتابی کردن، نا شکیبائی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر