معنی جزیره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(جَ رِ) [ع. جزیره] (اِ.) آبخوست، قطعه زمینی که گرداگرد آن را آب فرا گرفته باشد. ج. جزایر.
قطعهزمینی در وسط دریا که از هر طرف، آب آن را احاطه کرده باشد، آداک، اداک، آدک، آبخو، آبخوست، جَز،
آراک
آبخست، آداک
اداک
آداک
آبخست، اداک، آراک
آبخست
اداک
آبخست
آداک
آبخوست
آبخوست
آبخست، آبخوست، آبخو، آداک
قطعه زمین جدا و منقطع میان دریا که از هر طرف آب آنرا احاطه کرده باشد