معنی جسور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

گستاخ، دلیر. [خوانش: (جَ) [ع.] (ص.)]

فرهنگ عمید

شجاع، دلیر، بی‌باک،
گستاخ،

حل جدول

گستاخ، بی پروا

جری

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

گستاخ، بی باک، دلیر

کلمات بیگانه به فارسی

بی باک - دلیر

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌باک، بی‌پروا، پردل، شجاع، شیردل، نترس، بی‌آزرم، بی‌ادب، بی‌حیا، پررو، گستاخ، متجاسر،
(متضاد) کم‌دل

فرهنگ فارسی هوشیار

دلیری کردن، دلیری نمودن

فرهنگ فارسی آزاد

جَسُور، دلیر، بی باک، بی پروا،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری