معنی جعد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(جَ) [ع.] (اِ.) موی پیچیده، موی تاب - دار.
موی پیچیده و تابدار،
(صفت) [قدیمی] پیچیده و تابدار،
پیچش گیسو
موی پیچیده
موی پیچیده، پیچش گیسو
زلف، گیسو، مو
موی در هم پیچیده، مجعد، زلف، مرغول، موی کوتاه
جَعْد، زلف پیچیده- زلف تابدار- خسیس و بخیل (در فارسی: گیسو)،