معنی جلبک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جُ بَ) (اِ.) نوعی رُستنی بدون ریشه و ساقه و برگ، به رنگ سبز و گاهی قهوه ای یا سرخ که روی آب ها و تنه درختان به وجود می آید.

فرهنگ عمید

گروهی از گیاهان بدون ریشه، ساقه، شاخه، و برگ که به شکل نوار سبز و دراز در آب، جاهای مرطوب، و روی تنۀ بعضی درخت‌ها پیدا می‌شود و در بعضی دریاها نیز به شکل نوارهای پهن و دراز دیده می‌شود که بر روی آب شناور است. در اقیانوس‌ها بیشتر از همه جا رشد می‌کند و گاهی سطح وسیعی از دریا را فرامی‌گیرد. از آن در تهیۀ بعضی مواد شیمیایی و خوراکی استفاده می‌شود. رنگ آن سبز و گاهی هم به رنگ قهوه‌ای یا سرخ است، جل‌وزغ، جامۀ غوک، چغزواره، چغزپاره، گاوآب، خزه، الگ،

حل جدول

تیره‌ای از گیاهان ساده آبزی

تیره ای از گیاهان ساده آبزی

الگ

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) آلگ

فرهنگ پهلوی

گیاه سبز آبزی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر