معنی جلو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(ق.) پیش، مقابل، (اِ.) لگام مرکوب، عنان، افسار، پیش از دیگران یا دیگر چیزها. [خوانش: (جُ یا جمع لُ) [تر. جیلاو]]
(جَ) (ص.) شوخ و شنگ.
(~.) (اِ.) سیخ کباب (چوبی یا آهنی).
پیش،
پیشرو،
روبهرو،
در حضور،
[قدیمی] لگام و افسار اسب،
روبه رو
رو به رو
از توابع رامسر
عنان اسب بیرون کردن بیرون کردن پیش، قبل، روبروی، مقابل پیشگاه پیش، قبل، روبروی، مقابل پیشگاه
نزد