معنی جلودار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
کسی که زمام اسب ارباب خود را در دست گرفته راه برد، طلایه، پیش قراول، کسی بودن توان مبارزه با آن کس را داشتن. [خوانش: (جُ لُ) [تر - فا.] (ص فا. اِمر.)]
نوکری که سواره یا پیاده جلو اسب ارباب خود حرکت کند، پیشرو،
طلایه
پیشاهنگ
مهاردار، پیشقراول، طلایه
(صفت اسم) کسی که زمام اسب مخدوم خود یا کسی که اسب ویرا کرایه کرده و در دست گرفته راه برد آنکه سواره یا پیاده جلو مرکوب ارباب حرکت کند پیشرو. یا جلو داران. جمع جلودار، سربازانی که پیشتر از دیگر سربازان حرکت کنند طلایه طلایع پیشقراول.
یساول