معنی جمهور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
توده، گروه، جماعت مردم، جمع جماهیر، معظم از هر چیزی. [خوانش: (جُ) [ع.] (اِ.)]
گروه مردم، جماعت مردم، توده،
توده، گروه، همگی، همه
توده ی مردم، توده ی ریگ (اسم) توده گروه: جمهور حکما، بخش اعظم یک چیز معظم شی ء. جمع: جماهیر، حکومتی که زمام آن بدست نمایندگان ملت باشد و رئیس آن رئیس جمهور خوانده شود جمهوری. جمع: جماهیر.
جُمْهُور، اکثریت مردم- جماعت مردم- اشراف مردم (جمع:جَماهِیر)،