معنی جمود در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جُ) (مص ل.) جامد شدن.

فرهنگ عمید

[مجاز] انعطاف‌ناپذیری، بی‌نرمشی،
[مجاز] خشک شدن، خشکی،
[مجاز] افسرده شدن، افسردگی،
جامد بودن،

حل جدول

افسردگی

فرهنگ فارسی هوشیار

یخ بستن، جامد شدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر