معنی جنود در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
(جُ) [ع.] (اِ.) جِ جند؛ لشکرها، سپاه ها.
فرهنگ عمید
لشکرها، سپاهها،
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: جند) پارسی تازی گشته گندها سپاهان (اسم) جمع جند لشکرها سپاهها.
فرهنگ فارسی آزاد
جُنُود، لشکرها- سپاه ها- یاران- یاوران (مفرد:جُنْد)،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.